سلام
چهار ماهه حسرت با دمپایی تو کوچه های محله راه رفتن به دلم مونده، من یه روزی کفتر باز بودم ولی الآن فقط مسئله ادامه دادنه
من یه روزی شعر میگفتم، من یه روزی نویسنده بودم، به روزی نجار بودم، یه روزی بزرگ ترین لذت دنیا تماشای کبوترام کف خونه بود
یه زمانی ارزش داشت که چهار سال واسه یه فیلم صبر کنی؛ هیچی به عقب بر نمیگرده و فقط مبارزه هست که دامه داره...